شوهانی نماینده ی بی لیاقت استان ایلام ,ایوان را از لیست نهایی شهرستانها خط زد
لطفا اگر مطلب را خوانده اید دوست گرامی به نظر سنجی روز پاسخ دهیدبا تشکر از صرف وقتتان.
به نام شعر وشعور
محمدعلی سپانلو در تاریخ 21294سرای قلم را ترک کرد.او از اولین اعضای کانون نویسندگان ایران می باشد وهم دوره ی شاعران ونویسندگانی همچون احمد شاملو ،مهدی اخوان ثالث،سیمین بهبهانی و...بود
از آثار منظوم سپانلو می توان به"هجوم""نبض وطنم را می گیرم""ساعت امید""تبعید در وطن"و...اشاره کردواز آثار منثورش می توان به"نویسندگان پیشرو ایران""چهار شاعرآزادی""هزار و یک شعر"و... نام برد.
فرجام حقایق عینی پایان زندگی ذهنی نیست.
پاره ای اوقات اثرها می مانندونام ها نیز.اما اغلب هردو ازیاد می روندو حافظه ی بی نظم تاریخ همه را فراموش می کند.روزگاری شما چیزی می سازید یا سخنی می گویید .
هزار سال بعد اصوات سرگردان در فضا ،در دهلیز های زمان ومکان،تصویری را به یاد شما می آورندآن را زمزمه می کنید می پندارید که خود آن را ساخته اید پس از این همه یک نفر اکنون دارد روی زمین تصنیفی را که شما ساخته بودید زمزمه می کند...
محمدعلی سپانلو"چهار شاعر آزادی"
"طرح"
در فضای سرد،گرم می گرید
پیرمردی که پسرهایش را مترسک مزرعه کوروش کرد
"طرح"
ماث:این چه پادشاهی است
که رنگ به خود می بازد
ودر کنار خیابان های خونی شهر خونسرد می گرید
شاید
یک خیال پاییزی بوده است؟؟!!
برای او که می دانم روزی از آب زلال خیالم نمایان می شود.
صبح روزی سرد
در افق هایم راه می رفتم
چنان که پرتو بازتابش روحم را به خورشید می رساند
افق های ذهنم همزاد درداند
نوه ی بی چون و چرای مرگ اند
از سبزه زار خیال تا کوچه های لاله زار
فریادش بلند است
به کدامین جواب؟؟
گونه های سرد این دشت عطش ناک خیال
رو به قرمزی خونهای دشت بی کران می نگرد
به کدامین گناه؟؟
هرروز مرد وزنی در ساحل گنگیر
قفل ناگفته هایشان را
می گشودند
اما حالا
به کدامین آب زلال؟؟
عشق من ای عشق من
همیشه خواسته ام این بود
که از دهلیز بسته ی زمین دریچه ای رو به تو بگشویم
اما حالا
به کدامین قلب از طپش باز ایستاده؟؟
به کدامین قلب از طپش باز ایستاده؟؟
امیرحسین خانی آبان ماه92
ایوان غرب
* همسرایی اشعار شاکه و خان منصور در ادبیات ایران کم نظیر است
میرجلال الدین کزازی چهره ماندگار ادب فارسی در این همایش گفت: ویژگی همسرایی اشعار 'شاکه' و 'خان منصور' در ادبیات ایران کم نظیر است و نمونه های بسیار کمی با این بلاغت و مهارت در اشعار شاعران این سرزمین وجود دارد.
وی اقوام کرد را از کهن ترین تیره های ایرانی دانست و اظهار کرد: برای من مایه افتخار است که در شهر تاریخی و باستانی ایوان حضور یافته ام.
وی افزود: نام تاریخی این شهر به دوران هخامنشی بر می گردد و از واژه هخامنشی 'آپادانا' یا 'یاوانا' گرفته شده است.
این استاد برجسته دانشگاه تهران یادآور شد: شهرستان ایوان امروز سر به کیوان می ساید چراکه وقت آن یافته که یکی از فرزندان خود را به نام 'خان منصور' گرامی بدارد.
کزازی تاکید کرد: 'خان منصور' ماهی بوده که از پس مانشت بر دمیده و یار یکدل او 'شاکه' به پرتو این ماه می ماند.
وی بیان کرد: پیوند این دو شاعر شگفت انگیز و بی نظیر است و شاید بتوان آن را با پیوند 'مولانا' و 'شمس' سنجید اما هرگز مولانا و شمس بدان سان که این دو بودند، همسرایی نکرده اند.
چهره ماندگار ادبیات ایران ادامه داد: این دو شاعر اشعاری یگانه را سروده اند که نمونه آن در پیشینه ادب فارسی در سروده های 'ناصرالدین شاه قاچار' و 'فروغی بسطامی' یافت می شود بطوری که بخشی از اشعار را ناصرالدین شاه و بخشی را نیز فروغی بسطامی سروده است.
میر جلال الدین کزازی بیان کرد: هیچ سخنورانی در ایران همانند شاکه و خان منصور پیوندی اینچنین تنگاتنگ نداشته اند و دیوانی که آمیزه ای از سخنان هر دو سخنور باشد در ادبیات ایران به ندرت یافت می شود.
وی بر لزوم انجام کارهای پژوهشی و تحقیقاتی در خصوص ویژگی های اشعار شاکه و خان منصور تاکید کرد.
کزازی یادآور شد: در شهر باستانی ایوان مایه شگفتی نیست که مردانی همچون شاکه و خان منصور در دامان ادب خود پرورده باشد چراکه این دیار مملو از انسان های فرهیخته و ادیب بوده است.
معاون امور فرهنگی اداره کل ارشاد اسلامی استان ایلام در حاشیه گشایش این نمایشگاه گفت: در این نمایشگاه بیش از 20 تابلو خوشنویسی از اشعار شاکه و خان منصورایوانی شاعران کردی سرای ایوان در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته است.
خوداموز افزود: این نمایشگاه به مدت یک هفته پذیرای علاقه مندان به هنر خوشنویسی و همچنین دوست داران اثار شاکه و خان منصورایوانی خواهد بود.
وی تصریح کرد: این تابلوها توسط کمال گلرنگیان هنرمند خوشنویس و خوش ذوق ایوانی به خط نستعلیق نگاشته شده اند.
دکتر علیرضا خانی عضو کمیته علمی همایش در گفتگو با سایت اطلاع رسانی در باره ارزش شعر های شاکه و خان منصور گفت : آن چه از نخستین خوانش ابیات شوکرانه از دیوان شاکه و خان منصور انسان را تحت تأ ثیر قرار می دهد مفهوم پویا و زنده و شور انگیز آن است
عضو کمیته علمی مانگ و مانشت:
شعر های عارفانه ی شاکه و خان منصور از قرآن کریم الهام گرفته اند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی همایش مانگ و مانشت ، دکتر علیرضا خانی عضو کمیته علمی همایش در گفتگو با سایت اطلاع رسانی در باره ارزش شعر های شاکه و خان منصور گفت : آن چه از نخستین خوانش ابیات شوکرانه از دیوان شاکه و خان منصور انسان را تحت تأ ثیر قرار می دهد مفهوم پویا و زنده و شور انگیز آن است ، آهنگ و طنین خاص شعر متناسب با شوق و دل سپردگی این دو شاعر است . به اعتقاد خانی بکارگیری واژگان « بینایی بان سه ر ، که س سرنه زانا، ئه ی بار ئلاهی» که هریک بهره ای از قرآن کریم دارند چنان هماهنگ و گیرا در فواصل مصراع ها جای گرفته اند که معنی خود را در کمال صداقت و سادگی بروز می دهند ، این دو شاعر گران قدر کرد زبان با گزینش بهترین و مناسب ترین واژگان و کاربرد به جای آنها به مناجات و راز و نیاز با خداوند پرداخته اند . در مصراعهای زوج که « نسبتاً از شاکه است» جنبش و گردش کائنات را از ذات اقدس او می داند . تناسبهای ابیات که جوشیده از طبع و زمینه ذهنی آنهاست شوق و ایمان آن ها را نشان می دهد و مؤثر در دل و جان خواننده است . هم چنان که دیوید دیچز ادیب و منتقد معاصر انگلیسی ، معتقد است :« زبان فعالترین خدمتگزار تخیل است زیرا تخیل ، خود بر اثر نیازمندی هایش آن را بوجود می آورد و حال آنکه ادوات هنرهای دیگر در عالم خارج ، مستقل ازهنرمند وجود دارند و موضع آنها در عالم خارج تأثیر آن ها را به عنوان وسائل بیان بینش تخیلی محدود می سازد».
همایش مانگ و مانشت ویِژه نکوداشت شاکه و خان منصور دو شاعر برجسته استان ایلام در روزهای بیست وهفت و بیست وهشت مهرماه در ایلام و ایوان برگزار می شود
کیفر
دراینجاچارزندان است
به هرزندان دوچندان نقب،درهرنقب چندین حجره
درهرحجره چندین مرد در زنجیر ...
ازاین زنجیریان،یک تن،زنش را درتب تاریک بهتابی
به ضرب دشنه ای کشته است.
ازاین مردان،یکی،درظهرتابستان سوزان،نان فرزندان خود را
بر سر برزن،به خون نان فروش سخت دندان گرد آغشته است.
ازاینان چند کس،در خلوت یک روز باران ریز،برراه ربا خواری
نشسته است.
کسانی در سکوت کوچه،ازدیوار کوتاهی به روی بام جسته اند
کسانی نیمه شب،درگورهای تازه،دندان طلای مردگان را
می شکسته اند.
من اما هیچکس را درشبی تاریک وطوفانی نکشته ام
من اما راه برمرد رباخواری نبسته ام
من اما نیمه های شب زبامی بر سربامی نجسته ام.
دراینجاچارزندان است
به هرزندان دوچندان نقب در هرنقب چندین حجره،
درهرحجره چندین مرد در زنجیر...
ومن اما دردل کهسار رویاهای خود،جز انعکاس سرد آهنگ صبور این علفهای بیابانی که
می رویندومی پوسند ومی خشکند ومی ریزند؛ باچیزی ندارم گوش.
مراگرخود نبوداین بند،شاید بامدادی همچو یادی دور و لغزان،
می گذشتم از تراز خاک سرد پست...
جرم این است!
جرم این است!
سیمین خلیلی معروف به سیمین بـِهْبَهانی (۲۸ تیر ۱۳۰۶ در تهران ) نویسنده و غزلسرای معاصر ایرانی است. او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزنهای بیسابقه به «نیمای غزل» معروف است.اودر28 مرداد1393دربیمارستان پارس تهران درگذشت. یادش تاابدگرامی باد.
درتشییع پیکر این عزیز کسانی چون محموددولت آبادی،محمدرضاشجریان،جوادمجابی،علی بهبهانی(فرزندارشدسیمین بهبهانی)،شهرام ناظری،همایون شجریان،حضورداشتند.همچنین باحضورپرشور بازیگران
"هرگز نخواب کوروش"
دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکید البرز لب فروبست
حتی دل دماوند آتشفشان ندارد
دیو سیاه دربند آسان رهیدو بگریخت
رستم دراین هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
برنام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیرو کمان ندارد
دریای مازنی ها برکام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد
دارا کجای کاری دزدان سرزمینت
بربیستون نویسند دارا جهان ندارد
آئیم به دادخواهی فریادمان بلنداست
اما چه سود اینجا نوشیروان ندارد
سرخ و سپید وسبز است این بیرق کیانی
اما صدآه و افسوس شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد
سیمین بهبهانی
به سراغ من اگرمي آييد،
پشت هيچستانم.
پشت هيچستان جايي است.
پشت هيچستان رگهاي هوا،پرقاصدهايي است
كه خبر مي آرند،از گل واشده ي دورترين بوته ي خاك.
روي شنها هم،نقشهاي سم اسبان سواران ظريفي است كه صبح
به سرتپه ي معراج شقايق رفتند.
پشت هيچستان،چترخواهش باز است:
تانسيم عطشي در بن برگي بدود،
زنگ باران به صدا مي آيد.
آدم اينجا تنهاست
ودر اين تنهايي،سايه ي ناروني تا ابديت جاري است.
به سراغ من اگرمي آييد،
نرم وآهسته بياييد،مبادا كه ترك بردارد
چيني نازك تنهايي من.
"سهراب سپهري"
سلام
سلام من
درصبح
درسكوت
ازپنجره فريادي جاريست
براي تو
كه بوي مرا حس كرده اي
صبحگاهان
سپيده دم كه آوازش را مي سرايد
آفتابم براي تو طلوع
براي تو عشق مي ورزد
اي حقيقت هميشگي
اي سكوت پر صدا
سلام
"اميرحسين خاني"
آذر91-ايوان غرب
سلام برتمام کسانی که به این باخت ارزشمند می نازند ایران به تاریخ پیوست ایران ایرانی ماند ماکم نگذاشتیم وشرافتمندانه باختیم.
اما سوال این است که چگونه یوزپلنگ ایرانی از طلسم ناداوری می تواند عبور کند؟
بازتاب بین المللی بازی ایران - آرژانتین در مقدماتی جام جهانی 2014 برزیل
رسانهها و روزنامههای معتبر جهان پس از دیدار ایران و آرژانتین به تمجید از عملکرد شاگردان کیروش پرداختند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، تیم ملی ایران در دومین دیدار خود برابر آرژانتین نمایشی غرورانگیز داشت و در حالی که بازی با تساوی بدون گل جریان داشت، شوت مسی باعث شد ایران با یک گل در این بازی شکست بخورد.
رسانههای معتبر ورزشی جهان پس از این بازی به بررسی عملکرد تیم ملی ایران پرداختند و دفاع تیمی ایران را مورد تمجید قرار دادند.
اسکای اسپورت:
شبکه اسکای اسپورت با تمجید از دفاع تیمی ایران نوشت، عملکرد دفاعی ایران در این دیدار بسیار عالی و کامل بود.
روزنامه AS:
این روزنامه پس از پایان دیدار ایران و آرژانتین در صفحه اصلی خود نوشت رومرو (دروازهبان آرژانتین) و مسی این تیم را نجات دادند و مانع پیروزی ایران در این دیدار شدند.
یورو اسپورت: جادوی مسی ایران فوقالعاده را از پای درآورد.
یورو اسپورت نیز پس از پایان این دیدار با تمجید از تیم ملی ایران جادوی مسی را عامل برتری آلبیسلسته برابر ایران توصیف کرد.
روزنامه دیلی میرر:
این روزنامه پس از پایان مسابقه عنوان کرد: جادوی مسی عملکرد ضعیف آرژانتین را پوشش داد تا این تیم با جمع 6 امتیاز از این گروه به مرحله بعد صعود کند.
واما بازتاب صحنه ی مشکوک پنالتی
کارشناس بیبیسی: داور پنالتی ایران را نگرفت
نیل لنون پس از پایان دیدار ایران و آرژانتین با تمجید از بازی جنگجویانه تیم ایران اعلام کرد داور مسابقه یک پنالتی برای ایران نگرفت.
آرژانتین با درخشش لیونل مسی موفق شد سه امتیاز ارزشمند دیدار با ایران را کسب کند تا صعودش را به مرحله بعد قطعی کند.
نیل لنون سرمربی سابق سلتیک که کارشناس شبکه بیبیسی در بازی ایران و آرژانتین بود پس از پایان مسابقه گفت: این جور بازیها را فقط یک نفر میتواند سرنوشتش را عوض کند و آن هم خدای فوتبال یعنی لیونل مسی است. شما اگر 50 بازیکن را نیز پشت توپ بگذارید او میتواند از بین آنها توپش را عبور دهد و به گل برسد. البته نباید از بازی خوب ایران نیز به سادگی گذشت. رضا قوچان نژاد مهاجم ایران چند فرصت گلزنی را در این دیدار از دست داد و نمایش خوبی داشت.
سرمربی سابق سلتیک در ادامه درباره صحنه مشکوک نیمه دوم که روی اشکان دژاگه رخ داد گفت: به نظر من این صحنه پنالتی بود و داور مسابقه باید نقطه پنالتی را نشان میداد.
لنون ادامه داد: بازیکنان ایران در این دیدار جنگیدند و این برای من تحسینبرانگیز بود. آنها برای هر توپ نهایت تلاششان را کردند و بیشتر نبردها را نیز به سود خود به پایان بردند. در کل بازی ایران و آرژانتین بازی زیبایی بود. ایران برابر نیجریه نیز همین سبک بازی را نشان داد و فوتبال دفاعی را به نمایش گذاشت. بازیکنان ایران سعی داشتند سرعت بازی را بگیرند.
سایت روزنامه انگلیسی دیلیمیل اعلام کرد پنالتی ایران در بازی با آرژانتین گرفته نشده است.
به گزارش تسنیم، سایت روزنامه معتبر دیلیمیل انگلیس که بازی آرژانتین ـ ایران را به صورت زنده و لحظه به لحظه گزارش میکند، خطایی که پابلو زابالتا، مدافع آلبیسلسته در دقیقه 55 روی اشکان دژاکه، هافبک تیم ملی کشورمان در داخل محوطه جریمه این تیم انجام داد را پنالتی دانسته و تأکید کرده است، پنالتی ایران گرفته نشد.
به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران؛ سایت فدراسیون جهانی فوتبال در پایان بازی ایران و آرژانتین نوشت: آرژانتین با تشکر از لیونل مسی کاپیتان و ستاره خود با گل دقایق آخر سه امتیاز از ورزشگاه مینرائو با خود به همراه برد.
ایران باید به خاطر یکی از منظمترین بازی هایی که تا به حال در این تورنمت دیده ایم، مورد تحسین واقع شود. "تیم ملی" باید به خاطر تلاش هایش در این بازی و موقعیت های گل ایجاد شده به خود افتخار کند. اما مسی عملکرد فوق العاده ای مانند همیشه نشان داده و هیچ راهی برای دفع ضربه وی توسط حقیقی نبود.
تیم آرژانتین با این نتیجه به مرحله یک شانزدهم صعود کرد.
مایکل اوون: دژاگه ارزش واقعی اش را مقابل آرژانتین نشان داد
پس از پیروزی یک بر صفر تیم ملی ایران برابر ارژانتین و بازی بسیار نزدیک برابر این تیم مایکل اون بازیکن سابق تیم ملی انگلیس گفت: اشکان دژاگه در بازی مقابل ارژانتین عالی ظاهر شد و ارزشش را نشان داد.
من پیش از این وی را در رقابت های لیگ برتر دیده بودم. او در فولام درخشش خوبی داشت و اطمینان دارم در فصل آینده مورد توجه تیم های زیادی قرار خواهد گرفت.
درخیابان های سرد شب
من پشیمان نیستم
من به این تسلیم می اندیشم ، این تسلیم دردآلود
من صلیب سرنوشتم را
بر فراز قتلگاه خویش بوسیدم
در خیابان های سرد شب
جز خداحافظ ، خداحافظ صدائی نیست
من پشیمان نیستم
قلب من گوئی در آنسوی زمان جاریست
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
وگل قاصد که بر دریاچه های باد میراند
او مرا تکرار خواهد کرد
پرنده فقط یک پرنده بود
پرنده گفت:چه بوئی ، چه آفتابی ، آه
بهار آمده است
پرنده از لب ایوان
پرید ، مثل پیامی پرید و رفت
پرنده کوچک بود
پرنده فکر نمی کرد
پرنده روز نامه نمی خواند
پرنده قرص نداشت
پرنده آدمها را نمی شناخت
پرنده روی هوا
وبرفراز چراغ های خطر
در ارتفاع بی خبری میپرید
ولحظه های آبی را
دیوانه وار تجربه می کرد
پرنده ، آه ، فقط یک پرنده بود
اندوه
نه چراغ چشم گرگی پیر،
نه نفسهای غریب کاروانی خسته وگمراه،
مانده دشت بیکران خلوت وخاموش،
زیر بارانی که ساعتهاست میبارد،
درشب دیوانه ای غمگین،
که چو دشت او هم دل فسرده ای دارد.
در شب دیوانه ای غمگین،
مانده دشت بیکران در زیر باران ، آه ، ساعتهاست
همچنان میبارد این ابر سیاه ساکت دلگیر.
نه صدای پای اسب راهزنی تنها،
نه صفیر باد ولگردی،
نه چراغ چشم گرگی پیر.
تهران-اسفند ماه 1333
میرزا محمد فرخی یزدی (تاج الشعرا) (۱۲۶۸ یزد - ۲۵ مهر ۱۳۱۸) شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه او همچنین نماینده ی مردم یزد دردوره ی هفتم مجلس شورای ملی بود.او استاد مکتب آزادگی بود.
" آماجگه تیر"
ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم
وین قدر زنده بمانم که زجان سیر شوم
آسمانا! زره مهر مرا زود بکش
که اگر دیر کشی ،پیر و زمین گیر شوم
جوهرم هست وبرش دارم وماندم زغلاف
چون نخواهم کج وخونریزچوشمشیرشوم
منم آن کشتی طوفانی دریای وجود
که زامواج سیاست زبر و زیر شوم
پیش دشمن ،سپر افگندن من هست محال
در ره دوست ، گر آماجگه تیر شوم
غم مخور ای دل دیوانه ، که از فیض جنون
چون تو من هم پس از این لایق زنجیر شوم
روز یکشنبه 14 اردیبهشت 93 از کتاب غزل ، عشق است رونمایی شد
در این مراسم با شکوه که در تالار شعر و ادب فرهنگسرای ابن سینا واقع در خیابان ایران زمین شهرک غرب برگزار شد راس ساعت 6 و 30 دقیقه برنامه با اجرای خوب کورس احمدی آغاز و به روال هر یکشنبه شاعران عضو انجمن ادبی که کورس مسئولیت جلسات نقدش را به عهده دارد به قرائت اشعارشان پرداختند
سپس نوبت به کیومرث قصری شاعر مطرح کرمانشاهی رسید تا شعر فارسی زیبایی را با لهجه ی شیرین کرمانشاهی بخواند و حاضران را به وجد بیاورد
بخش دوم مراسم که از چند روز پیش توسط سایت های مختلف از جمله :
خبر رسانی شده بود رونمایی از کتاب غزل، عشق است بود
کورس احمدی از شاعران مطرح شهرستان ایوان که مدیریت باشگاه ادبی فرهنگسرای ابن سینا را دراختیار دارد بعنوان مجری برنامه به موقعیت و تاریخچه ی شعر ایوان پرداخت وی با ذکر این نکته که شعر کُردیِ ایوان قدمت زیادی دارد و شاکه و خانمنصور پیشینه ی شعر استان ایلام و این شهرستان را رقم زده اند تولد شعر فارسی ایوان را به دهه ی شصت منتسب دانست همان سالهایی که بهروز یاسمی نخستین غزل های عاشقانه اش را در مجلات و جراید آن سال ها منتشر می ساخت وی به حسین منزوی اشاره کرد که بعنوان یکی از بزرگترین غزلسراهای معاصر، تاثیری شگرف بر غزل عاشقانه ی شاعران ایوانی داشته است
وی در ادامه از علی محمد محمدی دعوت کرد تا بعنوان مولفِ این مجموعه هدفش را از انتشار آن بیان کند
علی محمد محمدی با رجوع به اواخر دهه ی شصت که مثلث عبدالجبار کاکایی ، بهروز یاسمی و ظاهر سارایی شعر و غزل فارسی ایلام را بنا نهادند که ضلع بهروز یاسمی به شعر ایوان شخصیت بخشید و آغازگر راهی شد که شاعران غزلسرای دیگری با پتانسیلی خیره کننده آن را استمرار بخشیدند
علیرضا خانی ، حجت رستمی ، علی ادیب ، قباد سوماری ، علی محمد محمدی و به فاصله ای اندک مهرداد محمدی ، کورس احمدی ، داریوش همتی ، حجت و امجد زمانی ، صادق و نادر حسینی و حمدالله لطفی و بعدها فواد ابراهیمی و مهدی احمدی خواه و آزاده بی باک غزل را به سبک تغزلی آن رونق بخشیدند اگرچه بسیارشان در فضای اجتماعی و حماسی آثار قابل قبولی نیز ارائه می کردند.
وی به دیدار زنده یاد حسین منزوی از ایوان اشاره کردند که چگونه ایشان غزل بچه های ایوان را فاخر می دانستند که می تواند بعضی شان در غزل معاصر ایران جای مشخص و ثابتی را داشته باشند
وی تأخیر ده ساله در چاپ این مجموعه را وجود فضای سیاسیی دانست که بر ادبیات و غزل عاشقانه سایه انداخته بود
ایشان در ادامه گفتند بارها از چاپ این مجموعه منصرف شدم اما هربار نوشته ی زیبای منزوی بر حاشیه ی این کتاب مرا دوباره به ادامه ی راه تشویق می کرد !
محمدی در انتها با قرائت غزلی به برنامه ی خود پایان داد !
در ادامه ی این مراسم قباد (امید ) سوماری که مقیم مرکز است با یاد از زبان مادری یک شعر فارسی خواند
علی ادیب نیز که به تازگی ها البرز نشین شده است و در آنجا جلسات شعر و ادب دارد یکی از غزل هایش را که در مجموعه هم منتشر شده خواند
دکتر علیرضا خانی نیز با اشاره به پیشتازان غزل معاصر از جمله سیمین بهبهانی ، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی و چگونگی ماناییِ این قالب ، با خواندن دو غزل عاشقانه ،غزلی را نیز به زنده یاد منزوی تقدیم کرد
صادق حسینی چند رباعی به هم پیوسته ی زیبا خواند و عبدالجبار کاکایی با اشاره به شعر های عاشقانه نیما و داستان مانلی ابیاتی از آنها را می خواند و به شرح آن می پردازد :
مانلی برای خود آواز میخواند و دریا ناگهان طوفانی میشود و به او ترس دست میدهد. ماهیگیر در اندیشه فرو میرود. پس از این مرد ماهیگیر به راه خیال میافتد و چیزهایی را که به پسند دل دارد، نمودار میکند. سپس در بهم ریختن موج، زنی در مقابل چشمانش ظاهر میشود که شاعر او را دلفریبنده دریای نهان مینامد. پری پس از ظاهر شدن با مرد سخن میگوید. ...
ماهیگیر در گفتگو مردد است و دختر بهتر میبیند که باب آشنایی را باز کند. از نام و نشانش جویا میشود. مرد، مانلی نام دارد و از حقارت و بدبختی زندگی برای دختر حرف میزند و از زشتی خود مینالد. دختر او را زیبا، بهتر بشر، بی غل و غش و دارای چشم دل میبیند و از او میخواهد که کسالت روزگار را کنار بگذارد. مرد کسالت خود را با اوضاع زمانه، ناتوانی و تنهایی خود توجیه میکند و دختر او را دلداری میدهد
دختر باز میگوید تا ماهیگیر را به مقایسه بین خود و زنش بکشاند که:
من سفیدم به تن و نرمترم من به تنم یا زن تو؟
چشمهای من یا اوست کدام
بیشتر در نظرت تیره به فام؟
مانلی او را نیکوتر میبیند و ...
کاکایی در ادامه با اشاره به اینکه وی چندی ست بیشتر ترانه کار میکند و از غزل فاصله گرفته اما غزل زیبای عاشقانه ای خواند که با اسقبال زیادی مواجه شد
فواد ابراهیمی شاعر بعدی ست که با یک رباعی کردی شعر خوانی اش را آغاز میکند و غزلی روان می خواند
بهروز یاسمی نیز در باره ی زیبایی های قالب غزل به تفصیل سخن میگوید و با اشاره به غزلی که منزوی برای دخترش غزل سروده ، یاد آن شاعر فقید را گرامی می دارد بهروز غزلی خواند و موجب تشویق حضار شد
تنها دختر و یادگار حسین منزوی - غزل منزوی - در میان تشویق حاضران در مراسم به روی سِن می آید و مقدمه ای که مرحوم پدرش بر این کتاب نوشته را با سلاست هرچه تمام تر می خواند و خوشحال است از اینکه به خود تردید راه نداده و در این مراسم زیبا حضور یافته !
آخرین بخش مراسم ، رونمایی از کتاب " غزل ، عشق است " بود که کورس با دعوت از غزل منزوی ، عبدالجبار کاکایی ، بهروز یاسمی ، کیومرث قصری و شاعران این مجموعه آنرا به انجام می رساند :
حاشیه های مراسم :
* حضور ایوانی های مقیم پایتخت از حمله تجار ، دانشجویان و کسانی که برای نمایشگاه کتاب به مراسم اومده بودند چشمگیر بود
*کورس احمدی در حین اجرای مراسم با گرامیداشت هفته ی معلم از روی سن پایین آمد و به میان جمعیت رفت و با اهداء شاخه گلی به آقای هوشنگ محمدی معلم روزهای دبیرستان خودش مقام معلم را ارج نهاد این کار کورس تشویق حاضران را در پی داشت
*وقتی علی ادیب قبل از شعرخوانی شان گفتند که من کمتر عاشقانه کار میکنم کورس به طنز گفت که عاشقی آدم و لاغر می کند که گویی تکدر ادیب را بهمراه داشت
دختر زنده یاد منزوی _ خانم غزل منزوی _ در پایان برنامه شان از تریبون تالار به کورس گفت : آیا عشق باعث لاغری می شود !؟ ( منظورشان این بود پس چگونه زنده یاد منزوی چاق بودند ) که کورس گفت فقط با ادیب شوخی کرده اند و این بار هم به شوخی گفتند نه ، عشق باعث چاقی می شود !
* وقتی کورس در باره ی سفر منزوی به ایوان از ایشان به عنوان پیامبر غزل یاد کردند ( منظور کورس پیام آور غزل بود )
در ادامه علیرضا خانی به این موضوع اعتراض کردند اما در ادامه غزلی به منزوی تقدیم کردند که در آن گفته بود خدای غزل !
کورس همانجا به خانی گیر داد که شما معترض پیامبر غزل بودید اما گفته ی خود را با بکار بردن خدای غزل نقض کردید !
حضور جمعی از معلمین سابق ایوان با خانواده هایشان از جمله جواد باسامی ، حسن باسامی محمد سلیمانی و هوشنگ محمدی به مراسم رنگ و بویی خاص بخشیده بود
* بهروز یاسمی در پاسخ به خانی که گفته بود عبدالجبار کاکایی و بهروز یاسمی حواسشون به بچه های ایوان نیست گفت : این بچه های ایوان است که بایستی حواسشون به من باشد نه من حواسم به اونا !
*هنگام دعوت از مهرداد توسط کورس احمدی مجری برنامه چند بار ایشان مورد تشویق قرار گرفتن اما مهرداد روی سن نرفت در عوض کورس یکی از غزل های مهرداد که برای منزوی سروده شده بود از مجموعه انتخاب کرد و به جای مهرداد خواند که با استقبال حاضران مواجه شد
* تعداد 120 جلد کتاب توسط محمدی به مراسم آورده شد که پایان مراسم در اختیار حاضران قرار گرفت البه تعدادی هم بی نصیب ماندند
* بازار عکس و امضاء کتاب در آخر مراسم داغ بود طوریکه تا پاسی از شب ادامه داشت و کارکنان و نگهبانان فرهنگسرا تهدید به قطع برق تالار کردند
.................................................................................................................................................................
مکان تهیه ی کتاب
" غزل ، عشق است "
تهران : نمایشگاه کتاب سالن 16 غرفه ی 7 انتشارات راز نهان
ایوان : دکه های مطبوعاتی و کتابفروشی های شهر :
کتابفروشی فرهنگ ( سعید پرهیزکاری )خیابان امام
کتابفروشی و نوشت افزار نینوا ( جعفر زمانی ) جنب دفتر امام جمعه
کتابفروشی و لوازم التحریر علمی ( پاکزاد خیری ستار )جنب بانک سپه مرکزی
دکه ی مطبوعاتی میدان امام خمینی ( سعید حاتمی )
از شاعران آتشین دوره مشروطیت است که بازبانی تیز،کوبنده و برنده درنابسامانی جامعه داد سخن داد.
گلبانگ زاری
گلرنگ شد در و دشت ، از اشکباری ما چون غیر خون نبارد ، ابر بهاری ما
باصد هزار دیده ، چشم چمن ندیده در گلستان گیتی ، مرغی به خواری ما
بی خانمان ومسکین ،بدبخت و زار وغمگین خوب اعتبار دارد بی اعتباری ما
این پرده ها اگر شد چون سینه ، پاره دانی دل پرده پرده خون است از پرده داری ما
گوش سخن شنو نیست روی زمین وگرنه تا آسمان رسیده است گلبانگ زاری ما
و اگر خدا فرصتی دهد در پست های دیگر شعر زیبا وپر معناومحتوای " آماجگه تیر " را می گذارم. آماجگه به معنای هدف تیر است.
باز کن پنجره هارا که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن می گیرد
وبهار
روی هرشاخه،کنار هربرگ
شمع روشن کرده است
همه ی چلچله ها برگشتند
وطراوت را فریاد زدند
کوچه،یکپارچه آواز شده است
ودرخت گیلاس
هدیه ی جشن اقاقی ها را
گل به دامن کرده است
باز کن پنجره ها را ای دوست
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست
توی تاریکی شبهای بلند
سیلی سرما با تاک چه کرد؟
با سرو سینه ی گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
حالیا،معجزه ی باران را باور کن
وسخاوت را در چشم چمن زار ببین
ومحبت را در روح نسیم
که در این کوچه ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی ها را
جشن می گیرد!
خاک،جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره ها را
وبهاران را
باور کن
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبراست
به جز حکایت محو و زوال نتوان گفت
"عارف قزوینی"
درختی که ایستاد شاخه می گسترد ، درختی که عریان وخشک درگذرگاه تاریخ به جاماند.
کشتی ما فتاده به غرقاب ای خدا
یک ناخدا که تا بردش برکناره نیست
"میرزاده عشقی"
ای باغبان بسوز که در باغ خرمی
زین خشکسال حادثه برگ وبری نماند
"محمد تقی بهار"
همین بس است ز آزادگی نشانه ی ما
که زیر بار فلک هم نرفته شانه ی ما
آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود زجان شستم از برای آزادی
درمحیط طوفان زا،ماهرانه درجنگ است
ناخدای استبداد با خدای آزادی
"فرخی یزدی"
ودرآخر سخنی ازمحمد علی سپانلو
"فرجام حقایق عینی پایان زندگی ذهنی نیست"
|
شعري ازهمين ديار ازهمين دلي كه مي ت راود.
شاعري نام اشنا درغرب كشوردرايلام درايوان غرب درشهراديبان درشهر شاكه وخان منصور
سروده اي زيبا به نام"مهمان"
دلم از كوچه هاي شب پريشان مي شود هر شب
و درحجمي پر از پائيز عريان مي شود هر شب
چنان چشمي پراز نجوا ، دراين اندوه باران زا
دلم انگار نم نم غرق باران مي شود هر شب
به غارت برده است اينك خزان يك يك شقايق را
بهاري اندك اندك آه ويران مي شود هرشب
به يلدايي ترين شبها قسم تب كرده ام اينجا
خيالي نيست مي دانم زمستان مي شود هرشب
چرا احوالي از باران نمي پرسم و مي دانيم
اگر لختي به خود آئيم مهمان مي شود هرشب
شعرهای اجتماعی فروغ
وقتی که اعتماد من ازریسمان سست عدالت آویزان بود
درتمام شهر
قلب چراغ هامرا تکه تکه می کردند
وقتی که چشم های کودکانه ی عشق مرا
بادستمال تیره ی قانون می بستند
وازشقیقه های مضطرب آرزوی من
فواره ی خون به بیرون می پاشید
وقتی که زندگی من دیگر
چیزی نبود، هیچ چیز جز تیک تیک ساعت دیواری
دریافتم:باید باید باید
دیوانه وار دوست بدارم
"پنجره"
او نسبت به قانون وفرشته ی عدالت بدبین است. قوانین همیشه اورا-همچون دیگر همجنسان او- محکوم شناخته است. مبارزات اوسودی نداشت. او درنامه ای 12دی 1334 ازاهواز به مجله ای نوشته است "آرزوی من آزادی زنان ایران وتساوی حقوق آنهاست."البته این قسمتی ازان نوشته ی بلند است.
فشارزندگی ،فشارمحیط وفشارزنجیرهایی که به دست وپایم بسته بود ومن باهمه ی نیرویم برای ایستادگی درمقابل آن ها تلاش می کردم خسته وپریشانم کرده بود.من می خواستم یک زن یعنی یک بشر باشم من می خواستم بگویم که من هم حق نفس کشیدن وحق فریاد زدن دارم ودیگران می خواستند فریادهای مرا برلبانم ونفسم خفه وخاموش کنند.
فروغ هیچگاه نمرده است تاریخ اورا به یادگار گذاشته تاسرلوح وسرمشق دیگران باشد ذهن بلند فروغ جایگاهش رادرکنار بزرگانی چون شاملوقرار داده است.
علی محمد محمدی :مهمترین هدف توجه به شعر کودک و استقلال این حوزه از شعر کُردی بزرگسال بود
دبیر جشنواره ی شعر کودک کُردی در گفتگو با بلوط؛
مهمترین هدف توجه به شعر کودک و استقلال این حوزه از شعر کُردی بزرگسال بود
علی محمد محمدی شاعر ایوان غربی نامی آشنا بویژه برای اهالی غزل معاصر است . این سالها علاوه بر شاعری دبیر انجمن شعر شهرستان ایوان غرب نیز هست .
خوشبختانه فکر می کنم تا حدود زیادی توانستیم به اهداف پیش بینی شده مان برسیم.خیلی از دوستان شاعر که بعضاً جزو برگزیده ها بودند پس از فراخوان بود که برای کودکان قلم می زدند و شعر « منال »می سرودند و این اتفاق مبارکی بود .همین شناخت استعدادها و ظرفیت های درونی شاعران در سرودن شعر کردی کودک می توانست یک هدف بزرگ باشد که تا اندازه ای به آن دست یافتیم
تعداد صفحات : 7
یا مبر دل را به جولانگاه عشق
یا که رسم عاشقی بر جای آر
یا مگو با اهل دل راز نهان
یا که دل بر موج این طوفان سپار
"علیرضا خانی"
غربت درد دل فراموش نشدنی است
عبرت آوای زندگی نوازش نشدنی است
ما هم در این حالیم تو را چه بس
آغازتازه ی قلم،آزادشدنش نشدنی است
"امیر حسین خانی"
ای گیتار زندگی خوش تر نواز
صاف و ساده زمان با وفا تر نواز
ای دنیاامروزدل شکسته به امیدفردا
باعشق عاشقان درهیاهوساده ترنواز